در فیلمها شخصیت های معینی وجود دارند که بارها در طول داستان ظاهر میشوند. این نقشها از آرکی تایپ های شخصیتی سرچشمه گرفته اند. آرکی تایپ ها، تصاویر یا ایدههای فراگیری هستند که جزو مدل های اصلی محسوب شده و نسخههای مختلفی از آنها الگوبرداری میشود. برای درک بهتر این مفهوم، خوب است داستانها و فیلمهای متفاوتی را که خوانده و یا دیدهایم، بخاطر بیاوریم.
آرکی تایپ ها بر اساس نقشی که قرار است ایفا کنند و یا هدفشان در داستان، طبقهبندی می شوند. آرکی تایپ های شناخته شده و کلاسیک در یک داستان خوب شامل شخصیت اصلی قهرمان، رقیب، رفیق، بازیگوش، مرشد، محافظ دربار، عشق و غیره می باشد. در این مقاله نگاهی دقیقتر به آرکی تایپ های شخصیتی خواهیم داشت و خواهیم دید که چگونه استودیوهای انیمیشن سازی به آن ها به زندگی می بخشند:
– شخصیت اصلی
قهرمان، شخصیت اصلی در روایت یک داستان، نمایش یا فیلم است. در اغلب اوقات این کاراکتر به عنوان یک اسطوره معرفی می شود. معمولا تشخیص اینکه کدام فرد در داستان کاراکتر اصلی می باشد، ساده است؛ زیرا اساسا داستان حول محور آنها و زندگی، مشکلات و کشمکش های درونی آنها ساخته و پرداخته می شود.
چرا شخصیت اصلی بسیار مهم است؟ آنها لزوما اسطوره نیستند. حتی گاهی تنها نقطه کانونی در نمایش یا حتی تبلیغات می باشند. یک قهرمان، معمولا در طرف «خوب» داستان ایستاده است و از محدوده اخلاقیاتی که فکر میکند بسیار عالی است، پیروی میکند. کاراکتر اصلی داستان با قرار گرفتن در مسیر دشوار زندگی، باعث ایجاد تغییر در روند داستان و بروز اکشن و ریاکشنی (کنش و واکنشی) میشود که تم یا درونمایه آن داستان را نشان می دهد. به عبارتی ساده تر، قهرمان دری است برای بروز عواطف در یک داستان احساسی! آنها از این طریق (یعنی تحریک احساسات) میخواهند باعث جلب توجه بیننده یا خواننده داستان شوند. بهترین قهرمان، کاراکتری است که مردم آن را درک کنند. به عنوان یک بیننده، ممکن است شما آرزوها، نگرانیها و هدفهای خود را با کاراکتر اصلی به اشتراک بگذارید.
با دقت در مجموعه انیمیشنهای داستان اسباب بازی (1995)، شرِک 1 (2001) و کوکو (2017) میتوان از شخصیت های اصلی وودی (Woody) و باز (Buzz)، شرک (Shrek) و میگل (Miguel) به عنوان قهرمانان داستان یاد کرد. اگرچه اساطیر، مورد توجه ما هستند اما قهرمانان داستانی به هیچ وجه کامل نیستند. قهرمانان داستانی چه از درون و چه در مجاورتشان نوعی اشتباه یا لغزش مشاهده میشود. کشمکشی که با آن روبرو می شوند، باعث خواهد شد یا به عقب بازگشته و یا با موانع بزرگ کنار بیایند. اما، نحوه پاسخ آنها به یک بحران، بسته به این خواهد بود که چگونه میخواهیم خصوصیات شخصیت را تفسیر کنیم.
- «وودی» در داستان اسباب بازی 1، عاقل بودن، جستوجوگر بودن و قهرمان بودن را تجربه می کند که این کار در کنار نقش مکمل او یعنی «باز» امکان پذیر است.
- «شرک» در انیمیشنی که به نام خودش ساخته شده، قهرمان داستان است. غول سبز بدبویی که همه از او می ترسند.
- «میگل» در انیمیشن کوکو، نوجوانی قهرمان و ماجراجو است که به دنبال شکوفایی استعداد موسیقی اش می رود.
– رقیب (سایه)
نمونههای کلاسیک و قدیمی داستانگویی، دربردارنده یکی از شخصیت های کلیدی داستان است که از ابتدا در قصه حضور دارد. سپس، در قامت یک دشمن ظاهر می شود. معمولا این کاراکترها متعلق به “آدم بد” یا “شرور” داستان است. وجود دشمن، رقیب یا مخالف در داستان، بی شک به یک کشمکش اخلاقی می انجامد که اسطوره ما را در دوراهی وجدان قرار میدهد. در برخی موارد مانند فیلمهای میازاکی، رقیب یا سایه درون خود کاراکتر اصلی نمود پیدا میکند.
آنها اصلی ترین رقیب قهرمان داستان محسوب می شوند. وجود رقیب یا دشمن باعث می شود تا قهرمان در طول داستان متنبه یا آگاه شود. این مساله منجر به تغییر دیدگاهشان می شود و تلاش آنها برای زندگی در دنیایی با نقصهای کمتر، فارغ از اینکه به چه کسی یا چه چیزی باید آسیب زد تا هدف را بدست آورد.
وقتی کاراکتر رقیب یا شرور در هر داستانی، کشمکشی اصلی را شخصی سازی می کند، در واقع دارد عنصر دیگری را وارد داستان می کند که سودمند خواهد بود. این فشار نهایتا شخصیت رقیب را سوار بر کاراکتر اصلی کرده که باعث کشمکش های درونی می شود. معمولا چنین کاراکترهایی، نقش مکملشان را درباره اخلاقیات و تلاش برای رسیدن به آن آزمایش می کنند.
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، در حالی که خود قهرمان یعنی «وودی» فکر می کند آرکی تایپ رقیبش عروسک جدید یعنی «باز» است؛ کسی جز پسر بدجنس همسایه سید (Sid) شخصیت منفی داستان نیست.
- در انیمیشن شرک 1، «فارکود» حاکم ظالم، شخصیت منفی و منفور داستان است.
- در انیمیشن کوکو، شخصیت منفی نهایی «دلاکروز»، الگوی «میگل» است. کسی که هم آرزوی «میگل» بود و هم بزرگترین دشمن بر سر راه رسیدن او به هدفش یعنی موسیقی.
– رفیق صمیمی
از قدیم الایام، این نقش بر یار نزدیک و صمیمی دلالت داشته است. قدمت این شخصیت، به بیشتر از یکصد سال می رسد. این آرکی تایپ، در حقیقت رفیق مشتاقی است که نقص قهرمان را پوشش داده و در خلاها و دوراهیهای داستان به یاری قهرمان میآید. یکی از متداول ترین راههای ورود او به داستان، نفوذ به کمک شوخی است. این راه به وفور در کاراکترهای انیمیشنی رواج دارد. مثلا مواردی که دافی داک (Daffy Duck) بر باگز بانی (Bugs Bunny) اثرگذار بود. برخی فکر می کنند که دافی بیشتر یک رقیب به حساب میآید، اما در واقع اینطور نیست. با تعامل هر دو کاراکتر در طول داستان است که شوخیهای زیادی به بدنه داستان افزوده می شود.
رفیقهای صمیمی با آدم کردن قهرمان داستان، باعث ورق خوردن و پیشرفت داستان میشوند! دوستان صمیمی، با ایجاد ویژگیهای مختلف سعی در پشتیبانی قهرمان داستان دارند. آنها بیشتر از آن که یک همراه یا دستیار باشند، در خدمت هدف والای داستان قرار دارند. لذا خصوصیاتی مشابه قهرمان داستان دارند. به عنوان مثال:
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، آرکی تایپ رفیق صمیمی کسی جز «باز» نیست. این را وودی در میانه کار متوجه می شود. البته گروه «اسباب بازیهای اندی» دوستان خوبی هستند که به کمک هم، «باز» و «وودی» را نجات می دهند.
- در انیمیشن کوکو نیز چندین رفیق صمیمی وجود دارد. سگ ولگردی که «میگل» نام او را «دانتی (Dante)» گذاشته در تمامی مراحل داستان با او همراه است. «هکتور»، اسکلت جد واقعی کاراکتر قهرمان نیز در دنیای مردگان رفیق «میگل» است.
- در انیمیشن شرک 1، کاراکتر دوست داشتنی «خر» آرکی تایپ رفیق صمیمی «شرک» را بازی میکند.
– بازیگوش
آرکی تایپ بازیگوش، تعریف جامعتری از آرکیتایپ رفیق صمیمی ارائه میکند. این کاراکتر معمولا فضای کمیک و خندهدار داستان را فراهم میسازد. گاهی نیز قهرمان داستان را از رسیدن به هدفش دور یا در آن وقفه ایجاد میکند. در عین حال، در بسیاری از اوقات هدفش کمک به قهرمان است. در انیمیشن شرک، «خر» علاوه بر آرکی تایپ مُرشد، نقش یک دوست بازیگوش را نیز بر عهده دارد. «دانتی» ولگرد نیز آرکی تایپ بازیگوش را در کوکو ایفا می کند.
– مُرشد
معمولا حضور مرشد در هر داستانی کمک بزرگی برای قهرمان به حساب می آید. مرشدها از قهرمانان در جریان داستان نگهبانی و محافظت میکنند که این حفاظت شامل هم مشکلات خطرناک فیزیکی و هم مشکلات عاطفی است.
آنها میتوانند به شکلهای مختلف ظاهر شوند. معمولا ما یک مرد مو خاکستری و سالخورده را تصور می کنیم، اما گاهی اوقات مرشد میتواند به شکلی غیرقابل تصور در بیاید.
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، در میانه فیلم «وودی» برای «باز» علاوه بر یک دوست همراه، در نقش یک مرشد نیز ظاهر می شود.
- در انیمیشن شرک 1، مرشد «خر» است!
- در انیمیشن کوکو، مرشد اصلی «میگل»، کاراکتر «هکتور» بوده است که سعی در حل مشکل او در دنیای مردگان دارد.
– عشق
غالبا به این کاراکتر یا مساله نگاهی بیش از اندازه می شود اما باید دانست که در بسیاری از داستانها، نقش مهمی بر دوش آنهاست. آنها کسانی هستند که قهرمان داستان، شیفته شان شده و درست نقش کاتالیزور را در ماجراجویی های قهرمان به عهده دارد. بسته به هدف نهایی قهرمان داستان، عشق (به) این شخص یا آرمان میتواند عامل محرک و همدمی قدرتمند برای قهرمان باشد؛ بسیار شبیه به کاری که مرشد انجام میدهد. به مثال های زیر توجه کنید:
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، این عشق بصورت رابطه فرد با فرد نیست، بلکه بصورت عشق اسباب بازیها به صاحب خود اَندی جلوه داده شده است. پسربچهای که قرار هست به همراه والدین خود اسباب کشی کند و اسباب بازیهایش را همراه خود ببرد. بعلاوه در این داستان، اسباب بازیهای اندی یاد میگیرند که همدیگر را دوست داشته باشند.
- در انیمیشن شرک 1، عشق شرک به زندگی تنها در مرداب با عشق واقعی او به پرنسس فیونا عوض میشود. و او بخاطر عشق به پرنسس، قید حصار تنهایی خود را میزند.
- در انیمیشن کوکو، عشق واقعی «میگل»، موسیقی است. هر چند در طول داستان، اهمیت خانواده برای او به صورت یک آرمان در می آید.
– پیک یا قاصد
شخصیتی است که در نقش یک جارچی شروع ماجراها را اعلام می کند. پیک در طول داستان اطلاعات بسیار مهمی به قهرمان می دهد. لزوما در داستان، یک پیک وجود نداشته بلکه میتوان چندین پیک را کشف کرد. در واقع وظیفه «اطلاع رسانی» از یک پیک به قاصدی دیگر انتقال مییابد.
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، «مادر اندی، گروهبان و سربازان مجسمهای، خوک قلّکی، سیب زمینی و دوربین» همگی آرکی تایپ قاصد را در بخش های مختلف روایت انیمیشن عهده دار هستند.
- در انیمیشن شرک 1، سرباز فارکود، مرد زنجبیلی و حتی آیینه سخنگو جزو آرکی تایپ قاصد به حساب می آیند.
- برگهای طلایی رنگ که «میگل» را از دنیایی به دنیای دیگر جابجا میکند و سگ او «دانته» از جمله پیکهای انیمیشن کوکو هستند.
– محافظ درگاه
میتواند یک کاراکتر، گذرگاه یا محافظی باشد که قهرمان برای رسیدن به هدفش باید از آن عبور کند.
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، شکست «سـید» بدجنس و فرار از خانه او مرحله ای است که «وودی» و «باز» باید آن را با موفقیت پشت سر بگذارند.
- در انیمیشن شرک 1 محافظ درگاه، «اژدها» است. او نگهبان قصری است که «فیونا» در آن زندانی شده است و قهرمان داستان یعنی «شرک» به همراه رفیق اش «خر» باید آن را فتح کنند.
- در انیمیشن کوکو، دنیای اسکلتها یا مردگان گذرگاهی است که «میگل» هم برای زنده ماندن، هم رسیدن به آرزویش و هم کشف یک راز قدیمی خانوادگی باید آن را پشت سر بگذارد.
– تغییر شکل دهنده
در یک کلام، این شخصیت کسی نیست که خودش را آن طور نشان میدهد یا ادعا میکند.
- در انیمیشن داستان اسباب بازی 1، تغییر شکل دهنده «باز» است. کسی که از ابتدای ورودش به اتاق اسباب بازیها تصور می کرد یک تکاور فضایی است، اما در واقع یک اسباب بازی پلاستیکی بود.
- در انیمیشن شرک 1، «فیونا» تغییر شکل دهنده واقعی است. اوست که از یک پرنسس زیبا به یک غول زشت سبز تغییر شکل میدهد.
- در انیمیشن کوکو به زیبایی این مساله به صورت یک راز درآمده که در پایان انیمیشن شناخته می شود. «دلاکروز»، مالک و سازنده قطعه مشهور موسیقی نبوده و اینطور وانمود می کرده است. خود قهرمان داستان یعنی «میگل» هم در برههای از داستان برای اینکه در دنیای مردگان در امان بماند، مجبور شد تا خود را شبیه به اسکلتها در بیاورد.
تمرین رایگان: وقتی تصمیم به تماشای انیمیشن جدید دارید، به کیفیت طراحی شخصیت و نقشی که برعهده دارد (طبق اصول بالا) بیشتر توجه کنید. مطمئنا درخواهید یافت که نوشتن داستان بدون آرکی تایپهای شخصیتی امری بسیار دشوار است.
4 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
29 مهر, 1401
مطلب خوبی بود ممنونم
1 آبان, 1401
موفق باشید
19 اسفند, 1398
توضیحات بسیار آموزنده ای بود.برای کسی که میخواد انیماتور موفقی بشه خیلی کامل بود.
مخصوصا اینکه با عکس مطلب رو آموزنده تر کردید
19 اسفند, 1398
سپاس از محبت شما