مقدمه

در مقاله قبل ما درباره ی موانع یک کاراکتر صحبت کردیم. دیدم که یک کاراکتر چگونه تصمیماتی می گیرد تا موانع پیش رویش را بردارد. آن ها مجبور به تغییر یا تحولات می شوند تا از موانع عبور کنند. در واقع موانع آن ها را مجبور به تغییر می کند، گاهی اوقات این تغییر ها باعث بهتر شدن کاراکتر یا پخته تر شدن یا حتی تغییر کامل در خصوصیات اخلاقی کاراکتر می شوند. بعضی اوقات کاراکتر موانع را از پیش رو بر می دارد یا به جای تغییر در خود، مسیر خود را عوض می کند تا به موانع برخورد نکند. این ها کاملا بستگی به انتخاب های کاراکتر دارند. هر یک از انتخاب های کاراکتر می تواند به خطرات و یا پاداش هایی برسد. در این مقاله می خواهیم درباره ی خطرات در داستان صحبت کنیم.

خطرات در داستان چی هستند؟

خطرات در داستان خلاصه ی یک سوال هستند، پرا برای ما اهمیت دارد؟ برای مثال چرا برای ما رسیدن نمو به پدرش اهمیت دارد. اگر کاراکتری شکست بخورد چه خطری وجود می آید؟ اگر خطر های یک داستان کم باشند، هیجان داستان کم می شود و حس سرگرم کننده بودن انیمیشن شما را می گیرد. اگر خطر های یک انیمیشن بیشتر باشند شما بیشتر درگیر داستان می شوید و در تمام صحنه های داستان می خواهید بفهمید که آیا کاراکتر دوست داشتنی شما می تواند موفق شود یا نه؟ آیا می تواند دشمن خود را شکست دهد یا نه؟ با این احساس ها و سوال ها میزان لذت شما از داستان بیشتر می شود. برای مثال فیلم “پارک ژوراسیک“را در نظر بگیرید.

در این فیلم خطر های پیش روی شخصیت های اصلی کاملا واضح است. اگر آن ها نتوانند فرار کنند یا شکست بخورند، توسط دایناسور ها کشته می شوند. این امر کاملا واضح است. برای بیشتر درک کردن خطر های انیمیشن شما باید خود را جای بیننده بگذارید یعنی حتی خودتان هم ندانید که آیا شخصیت اصلی داستان موفق می شود یا شکست می خورد. با جایگذاری خود به جای بیننده در این صحنه ها می توانید خطرات را بیشتر درک کنید. در اویل داستان های یک انیمیشن ما خطراتی که برای شخصیت ما وجود دارد را به سختی پیدا می کنیم یا حتی اصلا نمی دانیم خطری وجود دارد یا نه؟ به مرور زمان و با پیشرفت داستان این خطرات خود را نشان می دهند و شروع به تهدید کردن شخصیت اصلی داستان ما می کنند.
همیشه درباره ی این که میزان خطرات در داستان چقدر باشد بحث وجود دارد یعنی این خطرات چقدر باید بزرگ باشند. آیا باید مسعله مرگ و زندگی باشد؟ یا برای انیمیشن های کمدی بهتر است که خطرات کوچکتر یا با رسیک کمتر وجود داشته باشند؟ این ها همش بستگی به سلایق شما دارد. شما نیاز ندارید تا شرایط را پیچیده کنید. نکته مهم در این امر، این است که کاراکتر شما متعلق به دنیای خودش است و این احساس باید به بیننده منتقل شود. اگر شما یک مسابقه استعداد یابی را در نظر بگیرید، شما باید به بیننده ها نشان دهید که همه چیز درباره ی کاراکتر است. انگار دنیا حول او می چرخد. و در انتهای این مسابقه استعداد یابی، تمام بینندگان و تماشاچیان باید بخواهند که شخصیت اصلی داستان در این مسابقه برنده شود و توسط همه پذیرفته شود. هر آنچه در مورد کاراکتر شما اتفاق می افتد بسیار مهم است که با احساسات او ارتباط برقرار کنیم. اگر این احساسات را حس نکنیم انگار کاراکتر ما وجود ندارد. خطر ها در داستان به سه بخش تقسیم می شوند. خطر های بیرونی، خطر های درونی، خطرهای فلسفی. بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم.

خطرات بیرونی در داستان چه چیزهایی هستند؟

خطرهای بیرونی به این معنا است که چه چیز هایی در دنیای داستان اتفاق می افتد. مثلا، آیا آن ها گم شده اند؟ آیا توسط دشمنان در حال تعقیب هستند؟ از لحاظ فیزیکی اگر آن ها شکست بخورند چه اتفاقی برای آن ها می افتد؟ یا چه اتفاقی برای داستان می افتد؟ یک مثال خیلی خوب از خطر های بیرونی انیمیشن “شجاع” است. در این داستان با دادن کیک که توسط جادوگر درست شده بود، به مادر “مریدا”، او مادر خود را تبدیل به یک خرس می کند. این یک نتیجه فوری و فیزیکی از انتخاب اوست که بر هر دو کاراکتر تاثیر می گذارد. سپس اگر “مریدا” موفق به رمز گشایی و جل معمای جادوگر نشود مادرش تبدیل به یک خرس واقعی می شود و برای همیشه از دست دختر خواهد رفت.

خطرات درونی در داستان چه چیزهایی هستند؟

خطر های درونی معمولا ذهنی و روانی هستند. مثلاف برای کاراکتر از لحاظ عاطفی چه اتفاقی می افتد؟ آن ها چه چیزی برای از دست دادن دارند؟ و چه چیز هایی بدست می آورند؟ چرا مهم است که آن ها، آن چیز ها را بدست بیاورند؟ چرا از دست دادن چیز برای آن ها سخت و دشوار است؟ پرسیدن این سوالات به شما کمک می کند تا متوجه شوید که خطر های درونی در واقع چه چیز هایی هستند. یک مثال خوب از خطر های درونی از انیمیشن داستان اسباب بازی ها، در طول انیمیشن وودی مجبور است با نا امیدی و غرور خود مواجه شود و باز را به عنوان یک دوست قول کند و یاد بگیرد توجه اندی را به اشتراک بگذارد.خطر های درونی او چیست؟ جواب واضح است، روابط با اسباب بازی های دیگر و احساسش در مورد خودش.

خطرات فلسفی چه چیز هایی هستند؟

خطر های فلسفی چیز هایی هستند که جهان داستان را تحت تاثیر می گذارند. چه چیزی باعث تغییرات یا عدم تغییر سیستم جهان داستان و ارزش های آن می شود؟ برای خطر های فلسفی “ارباب حلقه ها”یک مثال عالی است. اگر “فرودو” حلقه را به درون آتش پرت نکند، زمین برای همیشه باید تخت فرماندهی شیطان قرار بگیرد. وقتی شما فیلمی را مشاهده می کنید که درباره ی نبرد بین ایده ها، مفاهیم، خوب و بد هستند. در این نوع فیلم ها خطر های فلسفی وجود دارد.

جمع بندی

بیایید خلاصه کنیم تمام حرف هایمان را، خطرات در داستان به بخش های زیر تقسیم می شوند.
خطر های خارجی، تاثیرات فیزیکی ممکن بر یک انتخاب یا یک حرکت.
خطرهای درونی، پیامد های ذهنی و عاطفی یک انتخاب هستند.
خطرهای فلسفی، ایده ها یا ارزش های اساسی در داستان شما چیست؟