آشنایی با یه آچار فرانسه: رانی ویلیفورد!

2,448

خودش دربارۀ خودش میگه که کارهای زیادی توی دنیا وجود داره که دوست داره انجامشون بده و انجامشون هم میده؛ ولی هنر برای اون یه جذابیت دیگه ای داره. هنر به چیزی که اون هست، بیشتر نزدیکه. اون میگه هنر برای اون مثل نفس کشیدن برای دیگرانه. توی این مقاله می خوایم با هنرمندی آشنا بشیم که کارهای زیادی بلده، ولی هیچکدوم براش جذابیت کار هنری رو نداره: رانی ویلیفورد.

کودکی و نوجوونی رانی ویلیفورد

رانی توی سال 1960 و در دالاس آمریکا به دنیا اومد. دالاس چهارمین کلان شهر بزرگ آمریکاست و توی سال 2021 حدود هفت میلیون و شیشصد هزار نفر جمعیت داشته. شهر دالاس از نظر قدرت مالی و اقتصادی و امکانات رفاهی توی شهرهای رده بالای دنیا به حساب میاد و هم ردیف رم، برلین و واشنگتنه. رانی توی چنین شهری به دنیا اومد.

دالاس

اولین بار که شروع به نقاشی کشیدن کرد، از برادرش هولیس تقلید می کرد. هولیس 20 سال از رانی بزرگ تر بود و بین این دو تا برادر، دو تا خواهر هم بودن. قبل از اینکه رانی ویلیفورد توی بچگیش شروع به خزیدن کنه، برادرش توی یه شرکت هوافضا در دالاس شمالی به عنون طراح فعالیت می کرده.

وقتی که هولیس پشت میز کارش می نشست و کارهای خودش رو انجام می داد، رانی زیر میز برادر بزرگش دراز می کشید و روی یه کاغذ نقاشی می کشید. وقتی هم نقاشی های رانی تموم می شد، هولیس کاغذ نقاشی رانی رو با چیزهایی که از دفتر کارش می آورد تزئین می کرد.

چند سالی گذشت و رانی وارد مدرسه شد. توی مدرسه خیلی زود فهمید که با ساختار آکادمیک و رسمی مدرسه ارتباطی نمی گیره و مدرسه برای اون جای مناسبی نیست. اون توی زمان های کلاس به درس گوش نمی داد؛ فقط نقاشی می کشید!

قبل از اینکه وارد مقطع دبیرستان بشه، نقاشی هاش رو توی نمایشگاه های محلی به نمایش گذاشت تا دیگران هم با کارهای اون آشنا بشن. بعد از اون چند تا اثر انیمیشنی کوتاه با کمک دوستاش تولید کرد. هر چند کارهایی که ساخت کوچیک بودن و از روش های قدیمی استفاده کرده بود، ولی توجه یکی از کارکنان بازنشستۀ والت دیزنی به کارهای رانی ویلیفورد جلب شد و یه سری کارگاه آموزشی رو که از طرف کمپانی والت دیزنی برگزار می شد، به رانی معرفی کرد.

همزمان با این قضیه، برادر بزرگ رانی، هولیس، به عنوان مجسمه ساز یه شغل موفق توی ایالت کلرادو که از ایالت های جنوب غربی آمریکاست پیدا کرد. این ایالت اکثر کوه های سنگی جنوبی رو از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کنارۀ غربی دشت بزرگ رو احاطه می کنه.

رانی تابستون ها پیش هولیس می رفت و توی کارخونۀ ریخته گری برنز کار می کرد. چند سال که به این صورت پیش هولیس کار کرد، نظرش در مورد اینکه آیندۀ کاریش رو توی لس آنجلس دنبال کنه، عوض شد. اون تصمیم گرفت که باید توی دنور به دنبال آینده ش بره. دنور پایتخت و شهر مهم ایالت کلرادوئه.

رنسانس رانی!

تابستون سال 1980 فرا رسید. رانی ویلیفورد بیست ساله شده بود. توی این سال رانی متوجه شد که از آموزش توی مدرسۀ هنرهای آزاد چیزی نصیبش نمیشه، به خاطر همین تحصیل رو رها کرد و به دنور رفت تا به صورت تمام وقت پیش هولیس کار کنه.

ویلیفورد میگه که این زمان برای اون یه رنسانس محسوب میشه. رنسانس یعنی نوزایی یا تجدید حیات. در واقع رنسانس، یه جنبش فرهنگی مهم بود که دورانی از انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری رو توی اروپا به وجود آورد.

ویلیفورد این دورۀ زندگی خودش رو به نوعی رنسانس می دونه، چون باعث شد دقیقا مثل همون جنبش فرهنگی که کلی انقلاب علمی و پیشرفت هنری توی اروپا به وجود آورد، کلی تغییر و پیشرفت توی زندگی رانی جوون به وجود بیاد.

توی این دوره برادر رانی، هولیس، مربی ثابت اون شده بود. رانی شروع به مطالعۀ آثار هنرمندانی کرد که بعدها براش کلی الهام بخش شدن. این مطالعه ها و تحقیق ها باعث شدن تا سلیقه و ذوق هنری رانی تا حد زیادی تغییر کنه.

به سرعت رانی پیشرفت کرد و کارهاشو توی نمایشگاه ها و گالری ها به نمایش گذاشت؛ نمایشگاه هایی خیلی بزرگ تر و جدی تر از اون هایی که توی دورۀ نوجوونی آثارش رو به اون ها واگذار می کرد. حجم کار هولیس توی کارخونه زیاد بود و هولیس نمی تونست به صورت تمام وقت مربی رانی باقی بمونه.

همین قضیه باعث شد که اون ها محل زندگی شون رو تغییر بدن و بیان یه جایی نزدیک کارخونه خونه بگیرن تا هولیس هم بتونه به کارهای کارخونه برسه و هم برای رانی مربی باشه. اون ها توی سال 1982 به شهر لاولند رفتن که یه شهری توی ایالت کلرادو هست.

ورود رانی به دنیای نقاشی

این زمان ها بود که رانی متوجه شد که مدیوم های اصلی ای که باید روی آنها کار کنه و بهشون علاقۀ بیشتری داره، نقاشی با آبرنگ، روغن و فرونقش (Intaglio) هست. فرونقش فنی توی چاپ عمدتاً برای اهداف گرافیکی مورد استفاده قرار می گیره.

پیشنهاد مطالعه  آیا در انیمیشن‌ها حق دختران و زنان خورده شده؟

Intaglio - رانی ویلیفورد

توی این روش، ناحیه هایی که قراره چاپ بشن پایین تر از سطح کلیشه، حکاکی یا کلیشه سازی میشن. تنها فرایند فرونقش که هنوز استفادۀ تجاری داره، فتوگراور هست. چاپ فرونقش توی بخش تولید صنعتی و هنری کاربرد زیادی داره و به خاطر نسبتاً پرهزینه بودن تولید گراورهای گود برای تولیدات کلان (از 300000 برگ بیشتر) به کار گرفته میشه.

حالا رانی چه چیزهایی رو نقاشی می کرد؟ عموماً دو تا چیز: فضای باز و حیات وحش. نقاشی فضای باز (En plein air) یا به تعبیر دیگه، نقاشی هوا، به طور کلی یه فرم از نقاشی امپرسیونیست فرانسه توی قرن نوزدهم میلادیه.

نقاشی فضای باز

حالا این امپرسیونیسم (Impressionism) چیه؟ امپرسیونیسم یا دریافتگری، جنبش هنری گروه بزرگی از نگارگرهای آزاداندیش و نوآور فرانسه بود که توی نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی توی اون کشور ظهور کرد و به زودی جهانگیر شد.

توی این شیوه هنرمند تلاش می کنه با کمک ضربات پیاپی و شکستۀ قلمو و به کار بردن لخته رنگ های تجزیه شده و تابناک که ارتعاش تشعشعات نور خورشید رو توی ذهن تداعی می کنه، دریافت و برداشت مستقیم خودش رو از دیده های زودگذر به شکلی رؤیاگونه به تصویر بکشه.

توی این روش، اصول مکتبی طراحی دقیق، سایه روشن کاری، ژرفانمایی فنی و ترکیب بندی متعادل و معماری گونه رعایت نمیشه. شیوۀ دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال 1874 به نمایش همگانی آثار خودشون پرداختن.

هنرمندی که زیرآبی هم میره!

برگردیم به زندگی رانی ویلیفورد. یکی از دوست های رانی یه مدتی به فلوریدا اومده بود تا از این ایالت دیدن کنه، رانی رو با غواصی اسکوبا آشنا کرد. غواصی اسکوبا (Scuba diving) نوعی از غواصی زیر آبه که توی اون غواص با استفاده از مجموعه ای از وسایل که امکان تنفس زیر آب رو فراهم می کنه به تنفس زیر آب و غواصی می پردازه.

غواصی اسکوبا - رانی ویلیفورد

اسکوبا مخفف یه عبارت انگلیسی به معنای «دستگاه خودکفای تنفس زیر آب» هست. برخلاف غواصی اولیه، که روی حبس نفس یا تنفس هوای پمپ شده از سطح تکیه می کرد، سیلندر غواصی اسکوبا با گاز تنفسی (معمولا هوای فشرده) پر شده و اجازه میده تا غواص آزادی بیشتری رو توی حرکت زیر آب در مقایسه با هوای تغذیه شده از سطح داشته باشه.

یادگیری غواصی اسکوبا روی زندگی هنری رانی تأثیر مهمی گذاشت و باعث شد موضوع نقاشی های رانی برای حدود شش سال تغییر کنه. اون توی این مدت فقط جانداران زیر آب رو نقاشی می کرد. سال 1988 رانی ازدواج کرد.

با همسرش نقل مکان کرد و به یه ساختمونی اومدن که دقیقاً کنار آکادمی هنرهای زیبای لاولند قرار داشت. آکادمی هنرهای زیبای لاولند جایی بود که رانی بعد از مدتی اونجا ورکشاپ های نقاشی و طراحی رو برگزار کرد و به هنرجوها آموزش می داد.

نقاشی هایی که رانی از جانورهای زیر دریا کشیده بود، باعث شد که اون بتونه در سال 1994 عضو «انجمن هنرمندان جانوری» توی نیویورک بشه. این انجمن یه نهاد بین المللیه که توی اون هنرمندهایی عضون که موضوعات کارشون حیوانات و حیات وحش هست. هم نقاش ها و هم مجسمه سازها توی این انجمن عضو هستن.

رانی از یه امتیازی برخوردار بود که خیلی از هنرمندهایی که در مورد حیوانات دریایی آثاری رو خلق می کنن، از اون امتیاز برخوردار نیستن. این امتیاز هم چیزی نبود جز اینکه رانی غواصی بلد بود و خودش به زیر آب می رفت و از نزدیک جانورهای زیر آب رو تماشا می کرد.

رانی ویلیفورد و دیزنی!

گهگاهی رانی به فلوریدا سفر می کرد. توی یکی از این سفرها به رانی ویلیفورد پیشنهاد همکاری داده میشه. از طرف کجا؟ استودیوی والت دیزنی! استودیوی والت دیزنی توی 34 کیلومتری جنوب غرب اورلاندو هست که توی سال 1971 افتتاح شده.

اورلاندو یه شهری توی فلوریداست که در سال 1885 بنیانگذاری شده. این شهر طبق سرشماری سال 2019 حدود 290 هزار نفر جمعیت داره و مساحتش حدود 260 کیلومتر مربع هست. لقب اورلاندو «زیباشهر» هست و نماد این شهر فواره ای توی دریاچۀ «الو» هست.

در سپتامبر سال 1995 رانی قراردادی با والت دیزنی امضا کرد که مطابق با اون، باید 13 هفته کارآموزی رو توی والت دیزنی سپری می کرد و بعد از 13 هفته کارش شروع می شد. اواخر هفتۀ سیزدهم کارآموزیش، رانی وارد پروژۀ ساخت انیمیشن «گوژپشت نوتردام» (Hunchback of Notre Dame) شد.

گوژپشت نوتردام -

«گوژپشت نوتردام» یه انیمیشن زوج هنری توی سبک موزیکال و کمدی-درام به کارگردانی کرک ویس هست که توی سال 1996 منتشر شد. زوج هنری به سبکی از فیلم ها گفته میشه که یه زوج بازیگر همجنس (به لحاظ تاریخی معمولاً مرد) توی فیلم ایفای نقش می کنن که از نظر بعضی خصوصیات با هم تفاوت دارن. بهترین مثال فیلم های زوج هنری لورل و هاردی هستن.

«گوژپشت نوتردام» توسط والت دیزنی فیچر انیمیشن ساخته و توسط والت دیزنی پیکچرز توزیع شد. این انیمیشن بر اساس رمانی به همین نام از ویکتور هوگو ساخته شده و سی و چهارمین انیمیشن بلند توی سری انیمیشن های کلاسیک والت دیزنی محسوب میشه.

پیشنهاد مطالعه  جوایز آنی: جایزه‌هایی مخصوص انیمیشنی‌ها

داستان این انیمیشن توی پاریس می گذره. «کازیمودو» ناقوس زن بدشکل و بی قوارۀ کلیسای نوتردام، دل باختۀ دختری کولی به نام «اسمرالدا» میشه و جون اون او رو نجات میده. تام هولس، دمی مور و آنتونی جی جزو صداپیشه های این انیمیشن هستن.

از شمشیر مولان تا چکش جان!

در هشت سال آینده، رانی توی پروژه های دیگه ای هم برای والت دیزنی کار کرد. یکی از این پروژه ها ساخت انیمیشن «مولان» (Mulan) بود. ژانر این انیمیشن موزیکال و ماجراجویی بود و در سال 1998 منتشر شد. «مولان» سی و شیشمین انیمیشن دیزنی محسوب میشه.

مولان -

داستان این فیلم انیمیشنی از یکی از اسطوره های کهن کشور چین گرفته شده. تونی بانکروفت و باری کوک کارگردانی و ریتا هسیاو و فیلیپ لازبنیک نویسندگی این اثر رو بر عهده دارن. توی نسخۀ چینی این انیمیشن، جکی چان صداپیشگی شخصیت لی شانگ را انجام میده.

داستان «مولان» در زمان سلسلۀ هان اتفاق می افته. سلسلۀ هان توی سرزمین چین بین سال های 206 قبل از میلاد تا 220 میلادی (حدود 400 سال) قدرت رو در اختیار داشت. مولان یه دختر باهوش و زیباست که یه روزی خبر عضوگیری ارتش چین رو برای جنگ با ارتش هان ها، به رهبریِ یو می شنوه. پدر مولان پیر و ضعیف بود و پسری نداشت تا به جای اون داوطلب بشه. مولان خودش رو به شکل مرد درمیاره تا بتونه وارد ارتش بشه.

انیمیشن دیگه ای که رانی توی پروژۀ ساختش همکاری کرده، انیمیشن «جان هنری» (John Henry) بود. این انیمیشن کوتاه که توی سال 2000 منتشر شد، به کارگردانی مارک هن ساخت شد و قصه ش بر اساس یه داستان آفریقایی در مورد قهرمانی به اسم «جان هنری» نوشته شده.

جان هنری

قصۀ این انیمیشن از زبان همسر جان هنری بیان میشه. گفته می شد اون زمان که جان متولد شد، توی دستش یه چکش بوده! جان یه بَرده بود تا اینکه رییس جمهور وقت آمریکا، آبراهام لینکلن، اعلامیۀ آزادی بردگان رو توی اوج جنگ داخلی آمریکا صادر کرد و بعدش توی قانون اساسی آمریکا مدون ساخت.

جان بعد از اینکه از بردگی آزاد شد، ازدواج کرد. همسر جان هم قبل از اعلامیۀ آزادی بردگان یه برده محسوب می شد. همسر جان به عنوان هدیۀ عروسی، یه چکش به جان هدیه داد و جان هم بهش قول داد که تا آخر عمرش این چکش رو نگه می داره.

از یه بهشت گمشده تا یه کوالای فرازمینی!

انیمیشن بعدی ای که رانی ویلیفورد توی ساختنش نقش داشته، «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» (Atlantis: The Lost Empire) بود. این فیلم در ژانر علمی-تخیلی، موزیکال، فانتزی و ماجرایی به کارگردانی گری تروزدیل و کرک ویس هست که توی سال 2001 منتشر شد.

آتلانتیس: امپراتوری گمشده -

«آتلانتیس: امپراتوری گمشده» چهل و یکمین انیمیشن والت دیزنی و اولین فیلم علمی-تخیلی این استودیو محسوب میشه. داستان این انیمیشن توسط تب مورفی نوشته شده و مایکل جی. فاکس، کری سامر، و جیمز گارنر از صداپیشه های این انیمیشن هستن.

داستان فیلم مربوط به سال 1914 میشه که یه زبان شناس به اسم «میلو» یه کتابی رو پیدا می کنه که معتقده این کتاب مقدسه و می تونه نقشۀ راه به سوی شهر گمشدۀ آتلانتیس رو نشون بده. تولید این انیمیشن بعد از این اینکه ساخت «گوژپشت نوتردام» به اتمام رسید شروع شد.

انیمیشن بعدی ای که رانی توی تیم ساختش بوده، «لیلو و استیچ» بود که در سبک کمدی-درام و علمی تخیلی و به کارگردانی کریس سندرز ساخته شد. این انیمیشن توی سال 2002 منتشر شد. «لیلو و استیچ» چهل و دومین انیمیشنی که بود والت دیزنی تولید می کرد.

همچنین این فیلم دومین انیمیشنی بود که استودیوی انیمیشن فلوریدای والت دیزنی تولید می کرد. اولین انیمیشنی که این استودیو تولید کرده بود، «مولان» بود. «لیلو و استیچ» اولین اثر سندرز محسوب میشه؛ خود سندرز توی این انیمیشن گویندگی هم کرده و به جای شخصیت استیچ حرف زده.

داستان این انیمیشن حول دو تا شخصیت اصلی می گرده: یکیش یه دختر حدود شش یا هفت ساله به اسم لیلو هست که بعد از فوت پدر و مادرش، به دست خواهر بزرگترش بزرگ شده. شخصیت دوم یه موجود فرازمینی شبیه به کوالا ست که لیلو اسمشو گذاشته «استیچ».

برادر خرس: آخرین همکاری رانی با دیزنی

یه سال بعد یعنی در سال 2003، رانی ویلیفورد توی پروژۀ ساخت یه انیمیشن دیگه با والت دیزنی همکاری کرد: «برادر خرس» (Brother Bear). این انیمیشن در ژانر موزیکال، فانتزی و کمدی-درام ساخته شد و انتشارش توسط والت دیزنی پیکچرز انجام شد.

برادر خرس - رانی ویلیفورد

داستان فیلم به این صورته که یه پسر آلاسکایی یه خرسی رو دنبال می کنه و اون رو می کشه. ارواح به خاطر این قتل غیرضروری این پسر رو مجازات می کنن؛ حالا مجازات این پسره چیه؟ اینه که خودش تبدیل به یه خرس میشه.

اسم این پسر «کنای» هست. کنای برای اینکه بتونه دوباره تبدیل به انسان بشه، باید به منطقه ای سفر کنه که نورهای شمالی به زمین می تابن. این انیمیشن سومین و آخرین فیلمی بود که توسط استودیوی والت دیزنی توی فلوریدا ساخته شد.

علی رغم اینکه رانی توی والت دیزنی کار زیادی داشت، ولی در عین حال با یه سری نمایشگاه نقاشی هم همکاری می کرد. گفته بودیم که رانی به نقاشی های حیات وحش علاقه مند بود و همین باعث شد که بخواد توی نمایشگاه «پرندگان در هنر» که در شهر واسا ویسکانسین برگزار می شد شرکت کنه.

پیشنهاد مطالعه  بازیگران سریال فرندز صداپیشه کاراکترهای انیمیشنی خاطره انگیز

شهر واسا یه شهر نسبتاً قدیمی محسوب میشه که توی سال 1872 میلادی بنیانگذاری شده. این شهر حدود 40 هزار نفر جمعیت داره. اون کلمۀ «ویسکانسین» هم که بعد از اسم شهر اومده، اسم یکی از ایالت های آمریکاست و جزو ایالت های شمالی این کشور محسوب میشه.

توی همین سال (2003) بود که استودیوی والت دیزنی تصمیم گرفت شعبۀ فلوریدای خودش رو ببنده و تعطیل کنه. رانی بیکار شد! در نتیجه به صورت تمام وقت به همون کار نقاشی خودش پرداخت و حتی مدتی هم مجبور شد که توی رستوران ها و کافه ها گیتار بزنه.

کار توی یه استودیوی کمتر شناخته شده تر

اوایل سال 2007 رانی و همسرش به همراه دو تا سگ  هاشون، فرانک و اولی، سواحل آفتابی فلوریدا رو ترک کردن و رفتن به سمت تپه زارهای تگزاس. شهرت این ناحیه به خاطر تپه هاییه که ارتفاعات و آب و هوای معتدل از نوع مدیترانه ای و مطبوع داره و باعث جذب صدها هزار گردشگر توی سال میشه.

خود ویلیفورد میگه که اون موقع با خانواده ش وسط یه مشت کاکتوس و آرمادیلو زندگی می کرد! آرمادیلو یه پستاندار بچه زای کوچیک و نادره که به خاطر پوستۀ سخت بدنش بهش میگن «زره دوز». البته تلفظ صحیح اسم این جانور توی زبان اسپانیایی آرمادیلو نیست، بلکه «آرمادیوس» هست.

از سال 2008 ویلیفورد دوباره به عرصۀ انیمیشن برگشت؛ منتها نه از طریق والت دیزنی. اون وارد یه استودیوی انیمیشن به اسم «پاور هاوس» (Powerhouse) شد که توی تگزاسه. این استودیو در آوریل سال 2001 تأسیس شد.

استودیو پاور هاوس - رانی ویلیفورد

کار اصلی این استودیو تولید انیمیشن های سنتی دو بعدی، موشن کمیک و موشن گرافیک هست. 175 نفر کارمند داره این استودیو اسمش رو از یکی از آهنگ های یه موسیقی دان آمریکایی به نام ریموند اسکات الهام گرفته شده.

شعار این استودیو اینه: «پیش به سوی انسانیت بهتر از طریق معجزۀ انیمیشن سنتی و تکنولوژی چندرسانه ای عصر فضا». این استودیو برای کوکا کولا، پارک های دیزنی، کارتون نتورک، شبکۀ تلویزیونی نیکلودئون، شرکت خصوصی گوددی و کلی شرکت دیگه انیمیشن تبلیغاتی ساخته.

پروژه های رانی توی پاورهاوس و جدایی از این استودیو

رانی ویلیفورد توی این استودیو برای پروژه های مختلفی کار کرد: از بازی های ویدئویی گرفته تا تبلیغات تلویزیونی. یکی از بازی های ویدئویی که توسط این استودیو ساخته شد، «حماسۀ میکی» (Epic Mickey) هست که یه بازی ویدئویی سکوبازی محسوب میشه.

حماسۀ میکی

سکوبازی که توی ایران بهش «بازی پرشی» میگن یکی از سبک های اصلی بازی های رایانه ایه که بازی کننده رو مجبور به پرش از روی موانع مختلف یا بالا رفتن از سدهای فیزیکی بازی می کنه. از بازی های محبوب و مشهور این سبک میشه از مجموعه بازی های سونیک اسم برد.

بازی «حماسۀ میکی» روی میکی ماوس متمرکزه که به طور تصادفی به جهانی وارد میشه و از اونجا به ماجراجویی می پردازه. اسوالد، خرگوش خوش شانس هم توی این بازی حضور داره. اسوالد و میکی برای اولین بار توی این بازی با هم ظاهر میشن.

سال 2016 ویلیفورد از استودیوی پاورهاوس جدا شد. توی این سال رانی و همسرش احساس کردن که دلشون برای فلوریدا تنگ شده و باید بعد از 9 سال دوباره به این ایالت برگردن. بهار 2016 اونها به فلوریدا نقل مکان کردن.

اون ها الان توی جنگل های باتلاقی ایالت فلوریدا و وسط طبیعت زندگی می کنن و خود رانی میگه که خوشحاله که با همسرش یه بار دیگه به وسط بهشت برگشتن. آخر این مقاله چند کلمه ای هم در مورد نظر ویلیفورد در مورد هنر حرف بزنیم.

نظر ویلیفورد در مورد هنر

ویلیفورد معتقده که نباید به عنوان یه هنرمند در مورد آثار هنریش توضیح بده. به خاطر همین اگه کسی در مورد مفهوم آثارش ازش سوال بپرسه، احتمالا ناامید میشه! اون میگه اصلاً نمی فهمه که چرا باید با استفاده از کلمات در مورد هنرش حرف بزنه؛ چون هنر، خودش یه راه ارتباطیه با دیگران.

دقیقاً همونطوری که ما با استفاده از زبان و متن با همدیگه ارتباط برقرار می کنیم، به نظر ویلیفورد، هنر هم یکی از راه های ارتباطیه که ما به وسیلۀ اون بتونیم حرف خودمون رو به دیگران بزنیم. پس اگه اثر هنری ای نیاز به توضیح با استفاده از کلمات و جملات داشته باشه، از نظر ویلیفورد یه اثر شکست خورده ست. تا یادمون نرفته بهتون بگیم ویلیفورد دوره های آموزشی هم تهیه کرده و ما این دوره ها برای شما آماده کردیم. برای مثال میتونین از دوره رنگ شناسی و مبانی ویلیفورد استفاده کنین.

حرف پایانی در مورد رانی ویلیفورد

رانی ویلیفورد رو میشه نمونۀ یه آچار فرانسه دونست. اون طبیعت گردی رو دوست داره، غواصی بلده، گیتار می زنه، توی عرصۀ انیمیشن کار می کنه، نقاشی می کشه و خیلی هم اهل خونه و خانواده ست و کاملاً غرق توی کارش نمیشه. ویلیفورد واقعاً هنر رو نفس می کشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست

لطفا صبر کنید