شخصیت ها

شخصیت ها در داستان | نکاتی از داستان نویسی ( قسمت دوم )

4,286
شخصیت ها

شخصیت هایی با عقاید مستحکم از عناصر اصلی هر داستانی هستند. با کمک این شخصیت ها ­­می توان درگیری های احساسی و فیزیکی مثل عشق، نفرت، موفقیت، شکست و حتی مرگ و زندگی را به صورت ­اتفاقات و کشمکش های عینی به تصویر کشید. آن ها رقابتی از ارزش ها را خلق می کنند. علتی که ارزش جنگیدن را داشته باشد و حتی گاهی وقت ها مردن. و معمولا نظرات شخصیت ها بر دنیای پیرامون شان نیز تاثیر می گذارد. و باعث اتفاقاتی می شوند که حول آن ها در جریان است. در واقع شخصیت ها و نظراتشان و عقایدشان باعث می شود تا اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد باور پذیر باشند. علت هر رفتار و عکس العمل شخصیت ها برای ما روشن می شود و مخاطب می تواند دلیل رفتار آن ها را بفهمد.

شخصیت های تشویق کننده یا تهدید کننده؟

در پاسخ به این سوال باید به این نکته دقت شود که قهرمان های ما دارای چه ویژگی هایی هستند و در چه دنیایی زندگی می کنند. برای مثال شخصیت های گوستو و هارداسکربر از انیمیشن های موش سرآشپز و دانشگاه هیولاها را در نظر بگیرید. هر دو شخصیت نقش استاد و راهنما را بر عهده دارند. ولی تفاوت نگرش هایشان در روند داستان و برخورد با قهرمان های ما با این مساله داستان فیلم را شکل می دهند.

شخصیت هادر نگاه اول به نظر می رسد انیمیشن دانشگاه هیولاها داستان آشنایی مایک و سالی را روایت می کند، ولی در واقع داستان برخورد مایک و سالی با هارداسکربر و عقایدش است. همان طور که در انیمیشن شرکت هیولاها دیدیم مایک حتی نمی تواند یک کودک خردسال را بترساند ولی باور دارد که مادرزادی یک ترساننده است. در طرف مقابل سالی یک ترساننده ی مادرزادی است و به همین دلیل فکر می کند برای موفقیت به چیز دیگری نیاز ندارد. در واقع هارداسکربر یک سیلی محکم به صورت هر دو است. وقتی که سالی تمایلی بر­­­ای پیشرفت و بهتر شدن نشان نمی دهد در مقابل او قرار می گیرد. و با در نظر گرفتن قوانین و قواعد موجود تلاش می کند تا امید های مایک برای ترساننده شدن را از بین ببرد نه از روی بدجنسی. فقط این قوانینی است که به آن ها باور دارد. راز طراحی یک شخصیت منفی خوب در همین نکته است. هارداسکربر از مایک متنفر نیست. او تصمیمی برای بدی کردن و دشمنی ندارد. تنها ارزش هایی برای خودش دارد که قهرمان های ما در نقطه ی مقابل این ارزش ها  قرار گرفته اند. پس به همین دلیل قهرمان های ما نمی توانند مورد قبول واقع شوند و پذیرفته شوند.

پیشنهاد مطالعه  به عنوان انیماتور بدرخشید!

شخصیت هاحالا سرآشپز مهربان و دوست داشتنی انیمیشن موش شرآشپز، گوستو را در نظر بگیرید. اگر نگرش هارداسکربر به زندگی هم مانند نگرش گوستو بود کار برای مایک خیلی راحت تر می شد. اساساً داستان دانشگاه هیولاها شکل نمی گرفت چرا که دیگر اتفاق و درگیری برای قهرمان های داستان بوجود نمی آمد. اهمیت این موضوع را در نوشته ی ایده اصلی داستان توضیح دادیم. درباره ی این که چالش و درگیری برای قهرمان تا چه اندازه برای داستان اهمیت دارد. ولی برخلاف مایک، رمی به کسی نیاز دارد تا در کنارش قرار بگیرد. او تنها است خانواده اش عقیده دارد که خانواده و جامعه ی موش ها از علاقه ی شخصی مهم تر است، و جامعه آشپزی هم تنها افراد خاصی را به عنوان سرآشپز می پذیرد. که قطعا یک موش و فردی مانند لینگوینی در بین آن ها جایی ندارند.  نگرش مشوق و دلگرم کننده ی گوستو به رمی کمک تا هنگامی همه چیز را از دست داده به جلو حرکت کند. در پایان هنگامی که رمی در برابر آنتوان ایگو منتقد مغرور و پرافاده موفق می شود نگرش گوستو پیروزمندانه از زبان ایگو تکرار می شود :

” دنیا گاهی با استعداد های جدید و نوآوری های جدید نامهربانی می کند. در حالی که جدید ها به دوست نیاز دارند. “

همانطور که دیدید رفتار و نگرش شخصیت وابسته به این است که داستان در چه فضایی قرار دارد و ما بوسیله ی عقاید و نگرش های هر شخصیت برای کمک به داستان و بیان بهتر داستان استفاده می کنیم. گاهی می توانیم از تقابل اندیشه و نگرش های متفاوت در داستان استفاده کنیم تا از این طریق نقاط ضعف و قوت این نگرش ها مشخص بشود.

پیشنهاد مطالعه  باورپذیر بودن شخصیت های داستانی | نکاتی از داستان نویسی ( قسمت ششم )

شخصیت هابه تفاوت های بین شخصیت های مارلین و گیل در انیمیشن در جستجوی نمو توجه کنید. مارلین نسبت به امنیت نمو به شدت حساس است و اجاره نمی دهد هیچ کاری را خودش انجام دهد. در صورتی که نمو در اولین برخوردش با گیل و دیدگاهی متفاوت نسبت به معلولیتش روبرو می شود. مارلین همیشه باله ی مجروح نمو را نقطه ی ضعف او می دانست و بهانه ای تا اجازه ندهد کار های خودش را انجام دهد. در حالی که گیل هیچ بهانه ای را نمی پذیرد و باور دارد که نمو باید بیاموزد تا از خودش دفاع کند. این درگیری ها و تفاوت ها در نگرش و ارزش ها در نهایت باعث می شود تا شخصیت مارلین رشد کند و استقلال و فضای بیشتری به پسرش بدهد. و نمو هم اعتماد به نفس خود را پیدا کند.

شخصیت های ما کامل نیستند و این موضوع در تصمیم گیری ها و عقایدشان دیده می شود. این ضعف ها در واقع شخصیت های ما را باور پذیر تر می کنند. داستان هایی موفق می شوند که بتوانند با شخصیت هایش مخاطب را درگیر داستان کنند و در طی کامل شدن داستان شخصیت ها هم نقاط ضعف خود را بشناسند و بتوانند با تغییر خود رشد کرده و به نسخه بهتری از خود تبدیل شوند.

چرا عقاید شخصیت ها تا این اندازه اهمیت دارند؟

نظرات و عقاید اهمیت زیادی دارند چون برای ما موقعیت و اتفاق ایجاد می کنند. و به شخصیت های ما کمک می کنند تا قهرمان، شخصیت منفی، راهنما و دوستی باور پذیر باشند. ارزش ها درگیری های فیزیکی را به کشمکش هایی با معنی تبدیل می کنند. ارزش ها برای رشد شخصیت ها بسیار مهم هستند. این رشد برای مخاطب جذاب و دوست داشتنی است. درباره ی شناخت و قوانین فیزیکی دنیای داستان زیاد صحبت می شود. در حالی که شناخت ارزش ها، ایده ها و عقاید هم اگر از اهمیت بیشتری برخوردار نباشد اهمیت کمتری ندارد.

پیشنهاد مطالعه  موانع یک کاراکتر در دنیای رنگارنگ انیمیشن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست

لطفا صبر کنید