خطر

خطر کردن و اهمیت آن در داستان | نکاتی از داستان نویسی ( قسمت چهارم )

2,074
خطر کردن

همه ما می دانیم که هر داستانی از تعدادی اتفاق و ماجرا درست شده است. اما درگیری هایی که مخاطب را وادار به شنیدن ادامه داستان کند، چیزی بیشتر از دعوای دو شخصیت است. هر درگیری و کشمکشی که برای شخصیت ها در داستان رخ می دهد، دو نکته ی اساسی دارد که باید به آن توجه کرد. اول این که چه مخاطراتی دارد؟ به زبان ساده یعنی شخصیت های ما در این درگیری ها باید چه خطر هایی را بپذیرند؟ و این که چه عواملی باعث می شوند تا شخصیت ها درگیر این کشمش و اتفاق شود. تقریبا همه داستان ها و روایت ها لحظه ی ” مرگ و زندگی ” وجود دارد که در آن شخصیت ها زندگی خودشان را به خطر می اندازند. ولی گاهی اوقات چیز های در خطر قرار می گیرد که ارزش آن ها خیلی بیشتر است.

مهم تر از زندگی !؟

شاید از خود بپرسید مگر چیزی وجود دارد که از زندگی کردن ارزش بیشتری داشته باشد؟ همیشه چیز هایی در زندگی همه ی ما وجود دارد که ادامه ی زندگی بدون آن ها برایمان اهمیتی ندارد، به همین خاطر برای نگه داشتن یا به بدست آوردن آن ها حاضریم خطر های بزرگ تری را به جان بخریم. آن ها معمولا با احساسات عمیق تری درگیر هستند. و هنگامی که شخصیت های داستان های ما این گونه در خطر قرار می گیرند مخاطب بیشتر و عمیق تر با آن ها ارتباط برقرار می کنند. در ادامه چند انیمشین را با هم مرور می کنیم تا ببینیم چه چیزی های مهم تری از زندگی برای شخصیت هایشان وجود دارد، که حاضرند برای آن ها خطر کنند.

پیشنهاد مطالعه  دویدن های انیمیشنی! (پارت اول)

خطر کردن

در نگاه اول تنها مشکلی که وال-ای دارد کنار آمدن با تنهایی است. اگر وال-ای نتواند دل ایوا را بدست آورد تنها خواهد ماند. اما این یک تنهایی معمولی نیست. ما داریم درباره تنها گونه ی هوشمند در این سیاره بودن صحبت می کنیم. تماشای یک فیلم برای ابد، هم صحبتی با یک سوسک کوچک. ببینید چطور اهمیت و ارزش این موضوع برای ما و قهرمان داستان چندین برابر شد. این یک داستان شکست عشقی معمولی نیست. این داستان تنها ماندن ابدی در عالم است. اگر هم این خطر بزرگی نیست در ادامه ی انیمیشن تمام آینده ی نسل بشر در معرض خطر قرار می گیرد. تا وال-ای، ایوا و کاپیتان در برابر کشتی فضایی شیطانی بایستند.

خطر کردن

در داستان اسباب بازی های 3 شاید به نظر برسد مهمترین اتفاق و کشمکش هنگامی است که وودی و دوستانش مرگ را در جلوی چشمان خود می بینند. دست در دست یکدیگر منتظر مرگ حتمی خود در دستگاه زباله سوز هستند. ولی همان گونه که اشاره کردیم در داستان سرنوشت وحشتناک تری از سوختن در میان زباله ها را برای وودی و دوستانش وجود دارد. اول، گیر افتادن در برزخ مهد کودک و عذاب دائمی آنجا ست. دوم، خطر این که خودشان را گم کنند و به یک اسباب بازی عوضی و سادیسمی مانند لاتسو تبدیل شوند. در هر دو مورد هویت شخصیت ها نشانه گرفته شده. در مورد اول با نادیده گرفتن کارکرد اصلی یک اسباب بازی یعنی این که با او بازی شود و در دومی با از دست دادن هویت اخلاقی.

پیشنهاد مطالعه  شخصیت های اصلی در داستان انیمیشن

خطر کردن

بالا یک ماجراجویی تمام عیار است که در آمریکای جنوبی اتفاق می افتد. این انیمیشن پر است از اتفاق ها و ماجراهای هیجان انگیز مثل تعقیب و گریز، سگ های سخنگو، حیوانات عجیب و غریب و حتی یک کشتی هوایی. با وجود تمام این ها هنوز سخت ترین لحظه برای کارل هنگامی است که باید اجازه دهد خانه ای که تمام مدت همراه خودش آورده را رها کند. زندگی مشترکش با الی تنها چیزی بود که به زندگی او معنی می بخشید. و این خانه تنها یادگار آن زندگی مشترک. آیا کارل بدون این خانه می تواند معنای جدیدی برای زندگی اش پیدا کند؟ آیا دلیلی برای ادامه زندگی پیدا می کند؟

سخت ترین خطر ها

ماجراجویی ها شخصیت های داستان را تنها در معرض درگیری های فیزیکی قرار می دهند، آیا این تمام چیز ی است یک داستان به آن نیاز دارد؟ یک داستان شلوغ و پر زد و خورد ما را با خود همراه نخواهد کرد. داستان به درگیری های احساسی نیاز دارد تا بتواند بر عمق جان مخاطب بنشیند. اتفاقاتی و درگیری هایی که شخصیت ها با آن مواجه می شوند در ادامه ی همان مطالبی است که در گذشته درباره ی ایده اصلی داستان و ایجاد سخت ترین شرایط ممکن بیان کردیم. تا زمانی که شخصیت ها در هچل گیر نیافتند، هرگز نخواهیم فهمید که واقعا چه چیز هایی برای آن ها اهمیت دارد. و حاضرند برای آن چه خطر هایی را به جان بخرند؟

خطر کردن

هرچه به دست آوردن چیز هایی که شخصیت ها می خواهند سخت تر باشد. باید بیشتر خطر کنند. مایک وازوفسکی در انیمیشن دانشگاه هیولاها را به خاطر بیاورید. زیر پا گذاشتن قوانین دانشگاه، خطر اخراج شدن، تنهایی روبرو شدن با انسان ها برای اولین بار، همه را به جان می خرد و حتی زندگی خود را به خطر  می اندازد فقط برای این که بفهمد می تواند یک ترساننده باشد یا نه. او هنگامی این تصمیم را می گیرد که متوجه می شود که هیچکس حتی نزدیک ترین دوستانش هم او را باور ندارند. همین علت مایک را وادار می کند تا جانش را به خطر بیاندازد.

پیشنهاد مطالعه  شخصیت ها در داستان | نکاتی از داستان نویسی ( قسمت دوم )

این که شخصیت واقعا چه چیزی را می خواهد اهمیت ندارد تا زمانی که از عمق وجود آن را بخواهد و رسیدن به آن برایش مشکل باشد. هنگامی که بدانیم شخصیت های ما واقعا چه چیزی را می خواهند. به دست آوردن آن را به شدت مشکل می کنیم. تا شاهد تلاش کردن و شکست خوردن، پیروز شدن و شکست خوردن آن ها باشیم. تا آن ها هرچه بیشتر برای رسیدن به خواسته هایشان خطر کنند. کسانی که خطرات را به جان می خرند قابل تحسین هستند. آن ها سر هستی شان قمار می کنند. تمام داشته هایشان را بر سر چیزی که به آن باور دارند می گذارند. و آن لحظه هایی که معلوم می شود حق با آن هاست و به نتیجه نهایی می رسند. همیشه مخاطبان را تحت تاثیر قرار می دهد.

1 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • Arifa

    30 شهریور, 1399

    در زنده گی تنها چیزی که از ما میراث می ماند آثار ماست .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست

لطفا صبر کنید